آنچه از این هیرو می دانیم :
وقتی شکار شدگان داستان های گوندار شکارچی فضل را تعریف می کنند، هیچ کدام از صحت آن مطمئن نیستند. با لحن زمزمه ای می گویند که او را به عنوان یک کیت رها کردند و مهارت خود را در ردیابی به عنوان یک موضوع زنده ماندن ساده آموختند. دیگران می شنوند که او یک یتیم جنگ بوده است که توسط سوروق شکارچی بزرگ به آنجا برده شد تا مهارت استاد را با یک تیغ بیاموزد، در حالی که آنها جنگل های تاریک را برای شکار بزرگ لوله کشی می کردند. برخی دیگر بر این باورند که او یک خارپشت خیابانی حقیر بود که در میان صنفی دزدان و دزدان بزرگ شده بود و در هنرهای پنهان کاری و هدایت نادرست آموزش دیده بود. در اطراف آتش سوزی ها در حومه وحشی، معدن او شایعات کار گوندار را بیان می کند، که هر چه ترسناک تر می شود: آنها می گویند که این او بود که سال ها پس از مخفی شدن نایب السلطنه دیوانه، پادشاه ظالم را ردیابی کرد و سر و عصای او را به عنوان مدرک تحویل داد. اینکه او بود که به اردوگاه های شورشیان در Highseat نفوذ کرد و سرانجام دزد افسانه ای وایت کیپ را به خاطر جنایاتش مورد قضاوت قرار داد. و اینکه او بود که به کار سوروق شکارچی پایان داد که به دلیل کشتن جهنم پر ارزش شاهزاده به عنوان جنایتکار محکوم شد. داستان های مهارت باورنکردنی گوندار ادامه دارد، با هر شاهکاری جسورانه باورنکردنی تر از آخرین، و هر هدف گریزان تر. برای قیمت مناسب، شکار شدگان میدانند، هر کسی را میتوان پیدا کرد. با قیمت مناسب، حتی قدرتمندترین ها نیز ممکن است ترس را در سایه پیدا کنند.