آنچه از این هیرو می دانیم :
در زندگی، جادوگر یخبندان Ethreain (هنوز یک Lich) از تهدید یخ مخرب برای به بردگی گرفتن کل پادشاهی ها استفاده کرده بود. سوژه های او، با کمک چند جادوگر ناامید، در نهایت آنقدر جسارت پیدا کردند که به او کمین کنند. با طناب جذابی که برای همیشه او را ببندد مسلح شدند، جادوگر یخبندان را به وزنه های محکم بستند و او را در استخری انداختند که عمدتاً به دلیل بی ته بودن شهرت داشت. این نبود.
او فقط یک سال یا بیشتر به زمین افتاد قبل از اینکه یک رخنمون او را گرفت. او در آنجا آرام گرفت، مرده اما در حال پوسیدگی، تا اینکه آنهیل، متخصص زمین شناسی، به فکر افتاد که افسانه استخر سیاه ظاهراً بی ته را تأیید کند. خط لوله آنهیل با طناب هایی که شعبده باز غرق شده را بسته بود غرغر کرد و او جایزه ای غیرمنتظره را به سمت بالا برد. او با این فکر که با ارواح مردگان میتواند از لیچ در مورد خواص استخر سؤال کند، بندها را برداشت و مراسم ساده رستاخیز را آغاز کرد. حتی نوادگان دشمنان اترین مدتها توسط زمان فراموش شده بودند، بنابراین هیچ کس برای هشدار دادن به آنهیل در برابر بی احتیاطی وجود نداشت. اما او اشتباه قضاوت خود را تقریباً بلافاصله متوجه شد، زیرا لیچ غل و زنجیر را انداخت و او را از بین برد.